ما هستیم
این روزها برخی در و دیوار شهر شاهد شعاری است ، برگرفته از ماهواره های مخالفین انقلاب اسلامی. شعار ما هستیم. این هم شعاری است در ادامه بقیه ی کارها و تلاشهای این گروهها برای نفوذ در صف ملت و ضربه زدن به جمهوری اسلامی. گرچه در داخل هم برخی با قدرناشناسی از این نعمت جمهوری اسلامی به پراکندن این شعارها همت می گمارند. این شعار جدید گرچه چندان از چند و چون آن آگاه نیستم اما چند مطلب را باید جهت آن متذکر شوم:
اول- اینکه هست فقط خداست و بقیه عدمانی اند اندر عدم اندر عدم. وجود و هست فقط اوست ما همه از اوست که موجودیم. این لطف اوست که مخلوقات را خلق کرده نه لزوم حقیقی وجود. یعنی ما واجب الوجود نیستیم که می بایست باشیم. ما ممکن الوجودایم و موجودیت و هست ما بسته به ارداه اوست نه حقیقت مستقل و اجباری.
دوم – اینکه اگر بنا بر بودن و ابراز موجودیت است که البته ما هم هستیم اما ما ابراز وجودمان بر تمام دنیا آشکار است. همه می دانند که ما هستیم با ولایت تا شهادت. ما هم اینجا در کشور بیدار و هوشیار مدافع انقلاب و جمهوری اسلامی و لایت فقیه هستیم تا مرز شهادت. این دشمنان ذلیل و حقیر هم بهتر است به فکر فروش میوه و سبزی جهت گزران زندگی روزمره خود باشند. ما ملت ایران برای دفاع از ارزشهای اسلامی تا آخر خواهیم ایستاد حتی اگر تمام ما را تکه تکه کنند. به دشمنان داخلی هم می گویم که بیایید دست از خیانت به ملت خویش و اسلام بردارید. مشفقانه می گویم بیایی دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد. فریب حیله های غرب را نخورید. غرب در سراشیبی سقوط با سرعت به اسفلی السافلین در حرکت است، دست به دامان او نشوید که شما را هم با خود به قعر خواهد برد.
سوم – اینکه ما ملت ایران تصمیم گرفته ایم این انقلاب را به انقلاب بزرگتر برسانیم، انقلاب حضرت مهدی(عج). در این راه از دادن جان و مال هم نمی هراسیم. دشمنان بدانند که ما در دفاع از ارزشهای خود استواریم و هیچگونه خیال تعدی به این ارزشها را در سر خود نپرورانند. دوستان هم بدانند که باید از تاریخ عبرت گرفت، هرگاه ملتی دست از ارزشهای خود برداشت و اسیر دنیاطلبی گشت ، این ملت ذلیل شد. اگر بر حکومت حق گردن ننهیم ، باطل ما به زور و با خفت و خواری و پستی در زیر پای خود له خواهد کرد. این درس تاریخ است. دوستان طرفدار غرب کمی تامل کنید غرب برای جهان سوم چیزی جز نکبت نیاورده. چندصدسال استعمار و بردگی ممالک دیگر، جنگهای خونین، غارت ثروتهای ملل، تحقیر و وحشی خواندن دیگران، نابودی ارزشهای اسلامی، تجاوز به ناموس مردم، عقب نگه داشتن عمدی علمی و فنی و سپس القای بینش خودکم بینی و ناتوانی در برابر غرب و هزاران دست آورد غرب برای ملتها. این تمدن دشمن انسانیت و ازادی است، دشمن پیشرفت ملتهای دیگر، دشمن دینداری و خداپرستی، دشمن مردم است. فریب شعارهای زیبا را نخورید که حرف باد هواست.
چهارم- اینکه نمی دانم چرا برخی آنچه خود دارند ز بیگانه تمنا می کنند. چرا برخی اینگونه مبهوت فرهنگ غرب شده اند، گویی تمدن غرب آنها را سحر و جادو کرده است. این پیشرفت علمی و فن آوری ذات تمدن غرب نیست، که هر که پیشرفت خواست باید از آن مسیر برود. این نتیجه بیداری آنها از پیشرفت سرزمینهای اسلامی است. امروز برخی مردم جهان سوم و مسلمانان سعی در غربی کردن همه چیز خود از زبان تا پوشش و رفتار و عقیده دارند، که جلال آل احمد از آن به غرب زدگی یاد کرده است. اینان غافل از این واقعیت تاریخی اند که روزگاری در اروپا پدیده عرب زدگی وجود داشت. یعنی جوانان اروپایی سعی در اسلامی کردن خود حتی در پوشش ظاهری داشتند. تمدن اسلامی برای آنها اعجاب انگیز بود همانند تمدن غرب امروز برای جهان سوم. اما کلیسا برای مبارزه با اسلام به مقابله و راه حل برای این موضوع پرداخت. امروزه از این اتفاقات تاریخی برای ملتهای مسلمان سخنی نمی گویند و ناجوانمردانه آنگونه تبلیغ می کنند که گویی اروپا از ابتدا مهد علم و دانش و پیشتاز بوده و همواره در تاریخ بقیه دنیا جیره خوار آنان بوده اند.
پنجم- اینکه برخی همچنان بر این عقیده اند که دین رسمی و حکومتی مایه فساد شده و دین را نابود می کند و مثال از قرون وسطی و حاکمیت کلیسا می زنند. اینان باز هم فریب تبلیغات غرب علیه کلیسا و دوران قرون وسطی را می خورند. اینان آنقدر توجه ندارند که اسلام با مسیحیت تفاوت بسیار دارد. مسیحیت برای حکومت داری به وجود نیامد و حضرت مسیح هم داعیه تبلیغ جهانی نداشت. حضرت عیسی پیامبر قوم بین اسرائیل بود که این قوم همانند دیگر پیامبرانش با او رفتار کردند، که خواست خدا بر زنده ماندن او قرار گرفت. اما بعدها هرکس چیزی به این دین افزود و انجیلی نگاشت تا اینکه کلیسا به قدرت رسید. کلیسا برای تضمین قدرت خود دست به خرافه و سحر و جادو زد و به شدت با علم آموزی مبارزه کرد و دوران تاریک قرون وسطی را پدید آورد. اما اروپا با آشنا شدن با اسلام پی به اندیشه های تاریک کلیسا برد و به مبارزه با آن پرداخت. کلیسا هم در مواجهه با اسلام و آگاهی از حقایق این دین برای حفظ خود از ابتدا تیغ را از رو بست و با بهانه ها و شیوه های مختلف دست به مبارزه زد. اما عده ای در کشورهای اسلامی حقیقت را فقط در غرب جستجو می کنند. غرب تنها 200 تا 300 سال است که از دنیای اسلام پیشی گرفته و تنها در 100 تا 150 سال اخیر است که با از آن فاصله گرفته و پیشرفت کرده است، اما آنچنان تبلیغ می کند که ما هم ، حقارت خود در برابر آنها به عنوان اصلی همیشگی باور کرده ایم.
ششم- اینکه، درحالیکه دانشمندان غربی از سالها قبل فروپاشی تمدن غرب را نوید داده اند و هر چه پیش می رویم علائم آن بیشتر ظهور می کند، اما هنوز بسیاری در این دیار آنرا باور ندارند و آنچنان با آب و تاب و هیجان از آن صحبت می کنند که گویی در اوج تمدن غرب در مبارزه با حکومت کلیسا بسر می برند. البته همانطور که رهبر انقلاب گفته اند، روشنفکری ما سالها از دنیا عقب است. اما امیدوارم آنها به خود آیند و کمتر آبروی خود را برده زودتر در راه سازندگی کشور و زمینه سازی حکومت حضرت حجت(عج) که حکومت تمام و کمال الله بر انسانهاست کمک کنند.
هفتم- اینکه اگر می بینیم منافقان در جامعه ظهور و بروز دارند نباید شک کرد، بلکه باید امیدوار بود که راه راست و درست را در پیش گرفته ایم. چرا که منافقان در یک حکومت الهی فعالیت می کنند وگرنه یک حکومت دنیوی و جدا از خدا که فقط به حکومت بر مردم به هر قیمتی فکر می کند، که موافق منافقان است و نیازی نیست آنها منافقانه خود را در پس چهره های کذایی پنهان کنند. نمونه بارز این سخن حکومت پس از حضرت رسول(ع) است. در دوران حکومت پیامبر خدا حضرت محمد(ص) منافقان به شدت فعال بودند و خدا هم در قرآن اشاره های فراوانی به آنان کرده است و پیامبر هم با وجود شناختن آنها ، خون دلهای فراوان از جانب ایشان خورد. اما پس از رحلت او درست در زمان تشکیل حکومت خلفا همین منافقان که برخی چهره های شناخته شده ای بودند ناگهان تغییر مسیر داده و وارد جرگه اسلام شدند و به مناصب بالایی رسیدند. چرا اینگونه شد؟ چون که این حکومت دیگر حکومت خداوند نبود بلکه حکومتی بود انسانی بر اساس رسوم جاهلیت و تنها انگیزه حکومت خود حکومت کردن بود و لاغیر. منافقان هم در این بین دیگری نیازی به اظهار نفاق نداشتند چون دیگر ملاک و ارزش دشتگاه حاکم بر جامعه ارزشهای اسلامی و الهی نبود تا آنها برای همرنگ شدن با آنها دست به نفاق بزنند. پس اگر ما در جامعه حضور پر رنگ نفاق را میبینیم بدانیم که هنوز ارزشهای حاکم بر جامعه ارزشهای اسلامی است و اگر روزی نشانی از نفاق نیافتیم باید بر نابودی ارزشهای تاسف بخوریم.
هشتم- اینکه متعجبم از برخی به خصوص قشر تحصیلکرده پر مدعا که ادعای ارزشهای ایرانی حتی ترجیح بر ارزشهای اسلامی دارند اما درست همین آدمهای پرمدعا که با چشم تحقیر به ارزشهای اسلامی نگاه می کنند به وفور فرهنگ غربی از سر و رویشان هویداست. اینان همانند آن رضاه شاه مخلوع اند که ادعای ایرانی کردن ارزشها را داشت اما در اصل فرهنگ غربی را ترویج می کرد. این گروه در مقابل زبان عربی ایرانی اصیل و با اصل و نسب دو آتیشه می شون و همان حال سخنانشان سرشار از اصطلاحات غیر ضروری غربی برای به رخ کشیدن خود است. متاسفم برای این قشر پر مدعا به خصوص تحصیلکرده که تکلیف خود را با ایران و فرهنگ غرب روشن نکرده اند ولی همچنان پرمدعا و ریاکارانه و درغگویانه به دفاع از ارزشهای ایران باستان می پردازند. در نفاع از فیلم 300 گریبان چاک می کنند ولی در دفاع از فیلم کشتی گیر که توهین آشکار به جمهوری اسلامی و مقدسات آن است، صم بکم عمی فهم لا یعقلون اند.
والسلام
کلمات کلیدی: ما هستیم